Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-07@15:30:21 GMT

دردسر‌های مثبت‌ اندیشی زورکی

تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۸۵۸۵۱

اگر چه نفس مثبت‌اندیشی می‌تواند ابزاری قدرتمند برای پشت سر گذاشتن شکست‌ها و چالش‌های زندگی باشد، اما تحمیل کردن و همیشگی بودن آن ممکن است صدماتی به سلامت روان ما وارد کند و به ما اجازه ندهد که ریشه‌ی {حقیقی} مشکلات‌مان را پیدا کنیم.

به گزارش خبرآنلاین، همه‌ی ما در طول زندگی با چالش‌های متفاوت دست و پنجه نرم کردیم و شب‌های تلخ و دردناکی را پشت سر گذاشتیم که همه‌ی آن اتفاقات باعث شده‌اند که ما احساس افسردگی، استرس، خستگی و ناامیدی کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در چنین مواقعی هنجار‌های اجتماعی (Social norms) ما را تشویق می‌کنند که بخش مهمی از عواطف خود را پشت نقاب مثبت‌اندیشی مخفی کنیم. اگر شما فکر می‌کنید که به مثبت اندیشی به هر قیمتی خوب است و به گزاره‌هایی مثل: «بخند تا دنیا به روت بخنده»، «انرژی مثبت بده تا انرژی مثبت بگیری» شدیدا باور دارد بهتر است این یادداشت را بخوانید تا کمی در باورهایتان بازنگری کنید.

مارک تراورز (Mark Travers) روانشناس آمریکایی به ما توضیح می‌دهد که چگونه مثبت اندیشی زورکی و بیش از اندازه می‌تواند به سلامت روان ما آسیب بزند. اگر چه نفس مثبت‌اندیشی می‌تواند ابزاری قدرتمند برای پشت سر گذاشتن شکست‌ها و چالش‌های زندگی باشد، اما تحمیل کردن و همیشگی بودن آن ممکن است صدماتی به سلامت روان ما وارد کند و به ما اجازه ندهد که ریشه‌ی {حقیقی} مشکلات‌مان را پیدا کنیم. در اینجا سه دلیل برای اینکه چرا مثبت اندیشی زورکی آسیب زا است، بیان می‌کنیم:


هیجانات واقعی را سرکوب می‌کند

شما نمی‌توانید از خودتان انتظار داشته باشید که صد درصد در مورد احساسات درونی‌تان صادق و قابل اعتماد باشید. بیشتر زمان و مکان و موقعیتی که در آن هستیم به ما دیکته می‌کنند که به کدام شیوه باید هیجان و احساس خود را بروز دهیم.

زمان، مکان و موقعیت اغلب مناسب بودن نحوه بروز هیجان و احساس را بر ما دیکته می‌کند. مهار کردن احساسات و نقاب زدن روی آن‌ها با یک لبخند برای رها شدن از یک موقعیت اجتماعی آزار دهنده می‌تواند مهارت اجتماعی خوبی باشد؛ اگر چه استفاده همیشگی از یک لبخند و فرار از روبرو شدن با ناراحتی‌تان می‌تواند نشانه‌ی یک الگوی {رفتاری} مسموم و کهنه باشد.

در پژوهشی که توسط مجله آکادمی مدیریت منتشر شده است؛ کارمندانی که سعی می‌کنند در طول روز احساسات خود را زورکی و تقلبی مثبت نشان بدهند و سرشان تنها به کار خودشان باشد به مرور زمان در وضعیت احساسی بدتری نسبت به دیگران قرار داشتند به طورر کلی لبخند زدن برای حفظ ظاهر، خود فریبی است و تنها مواجه با امر اجتناب ناپذیر{ یعنی رویارو شدن با احساسات واقعی} را به تعویق می‌اندازد. جدا کردن دائمی خود از احساسات واقعی درونی بیشتر از اینکه مفید باشد آسیب‌زا است.


منجر به باور‌های غیر واقعبینانه می‌شود

خِرد قراردادی جامعه گاهی پیشنهاد می‌کند که هرچه افراد بیشتر لبخند بزنند، احساسات مثبت بیشتر و در نتیجه سلامت روانی بیشتری خواهند داشت. در چالش با این باور مرسوم مقاله‌ای در ژورنال روان‌شناسی اجتماعی-تجربه‌ای منتشر شده است که نشان می‌دهد، لبخند زدن مکرر ممکن است در واقع نتیجه معکوس داشته باشد. این خود عملِ لبخند زدن نیست که باعث افزایش شادی و احساسات مثبت می‌شود بلکه لبخند اگر بازتابی از شادی درونی باشد وزن بیشتری در ترازوی سلامت روان ما دارد. به بیان ساده این باور که «من خوشحالم، چون لبخند میزنم» در اصل باید این باشد که «من، چون خوشحالم، لبخند می‌زنم.»

برخی دیگر از چنین گزاره‌های غیر مفیدی که باید جای خود را به گزاره‌های بهتری بدهند که سلامت روان ما را به مخاطره نیاندازند:

«من شکست ناپذیرم هیچ چیزی نمی‌تواند من را آزار دهد.» در مقابل «من آنقدر قوی هستم که از پس این مشکل به خصوص بر بیایم.»

«زندگی من عالی و بی نقص است» در مقابل «من در همین جایی که الان هستم رضایت خاطر داریم و به سمت بهتر کردن وضعیت خود حرکت می‌کنم»

«من زیباترین شخص بین اطرافیانم هستم» در مقابل «من ظاهر خود را دوست دارم و سعی می‌کنم به آن بیشتر اهمیت دهم.»

مثبت اندیشی و تاثیر شگرف آن در موفقیت

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مثبت اندیشی سلامت روان سلامت روان ما مثبت اندیشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۸۵۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!

چند وقت پیش شایعه شده بود که همسر اول «کاکا»، ستاره سابق تیم‌ملی برزیل، میلان، رئال و... از او به‌خاطر خیانت جدا شده است. حالا به‌تازگی «کارولین سلیکو» در گفت‌و‌گویی که همه را شوکه کرد، در این‌باره گفت: «کاکا هرگز به من خیانت نکرد. او همیشه با من خوب رفتار کرد و خانواده فوق‌العاده‌ای به من داد. اما من خوشحال نبودم، چون یک چیزی کم بود. مشکل این بود که او برای من خیلی کامل و بی‌نقص بود». اما آیا واقعا خیلی خوب‌بودن شوهر می‌تواند به طلاق منجر شود؟

چرایی طلاق از همسر خیلی‌خوب

بسیاری از محققان طلاق را یک رویداد بحرانی در زندگی فرد می‌دانند. بیشتر تحقیقات نشان داده‌اند، ختم زندگی‌مشترک با کاهش سلامت، تفاوت‌های شخصیتی و اختلالات روان‎شناختی و سایر موارد همراه است. در هر رابطه‌ای که به شکست منجر می‌شود، عوامل مختلفی در آن نقش دارد و همچنین دو نفر (زوجین) در پدیداری مشکلات سهم دارند. اما درباره زوجینی که معتقدند به دلیل خوبی‌های بیش ازحد همسرشان طلاق گرفته‌اند، می‌توان چند نکته را مدنظر داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.

۱. پای یک ویژگی شخصیتی در میان است

خوبی‌های بیش از حد همسر، ممکن است به‌خاطر یک ویژگی شخصیتی باشد. مثلا همسر بسیار سلطه‌پذیر تمایل دارد از همه خواسته‌های خود بگذرد و خودش را قربانی شرایط خاص خانواده کند.

۲. جابه‌جا شدن نقش زن‌و‌مرد در زندگی‌مشترک

از لحاظ رویکرد سیستمی در خانواده، گاهی نقش‌های زوجین جابجا می‌شود. مثلا زن نقش مرد را برعهده می‌گیرد (بیرون از منزل کار می‌کند و ...) و مرد نقش زن را برعهده می‌گیرد (آشپزی می‌کند، درخانه می‌ماند، از بچه‌ها مراقبت می‌کند و ...). این اتفاق به تدریج مشکلات بسیار جدی ایجاد می‌کند که نیاز به مدیریت دارد.

۳. چشم‌پوشی از خواسته‌های منطقی خود

این که گاهی هر دو یا یکی از زوجین به دلیل عدم شناخت خواسته‌ها و نیاز‌های خود، آنها را بیان نمی‌کنند و از بسیاری از خواسته‌های منطقی خود چشم‌پوشی می‌کنند، باعث می‌شود که خیلی خوب به نظر بیایند، اما بعد از مدتی این موضوع برای فرد و حتی همسرش، خسته‌کننده می‌شود و به طلاق عاطفی می‌انجامد.

۴. شناخت‌نداشتن از احساسات

گاهی زوجین، احساسات و رفتار‌ها را از همدیگر متمایز نمی‌کنند و شناخت کافی از احساسات و ضرورت بیان آنها ندارند. مثلا خشم را با پرخاشگری اشتباه برداشت می‌کنند و از ناراحت شدن در زندگی‌مشترک، فرار می‌کنند! وجود برخی از احساسات در وجود انسان‌ها نشان دهنده سلامت‌روانی است. خشم هم از جمله احساساتی است که هر انسان سالم آن را تجربه می‌کند. انسان‌ها حق دارند عصبانی شوند و آن را بروز دهند. اما آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، شیوه بروز دادن آن است. پرخاشگری در واقع بدترین نوع بروز خشم در انسان‌هاست. به‌طور کلی، زوجینی که احساسات ناخوشایند و خوشایند را ابراز نمی‌کنند، به اشتباه آن را دلیل خوب‌بودن در زندگی مشترک می‌دانند درصورتی که بروز احساسات می‌تواند یکنواختی زندگی مشترک را در بلندمدت کمتر و شوروشوق را زیادتر کند.

 این نکته را می‌توان استخراج کرد که گاهی لازم است رفتار‌ها و احساسات و خواسته‌های خود را از زندگی‌زناشویی بررسی کنیم و بیشتر بشناسیم. خودآگاهی مهارتی موثر برای تمرین شناخت احساسات، افکار، باور‌ها و نیاز‌های ماست و در این زمینه پیشنهاد می‌شود زوجین دوره‌های خودآگاهی را از مشاوران و روان‎شناسان باتجربه و متخصص بیاموزند. مهارت جرئت‌مندی و نشان‌دادن احساس خشم به شیوه موثر می‌تواند کارکرد موثری در زندگی مشترک داشته باشد. گاهی نشان‌دادن احساس خشم در کنار عشق به همسر از دیدگاه روان‌شناختی می‌تواند سازنده باشد. این موضوع همان‌قدرکه برای مرد پرمعناست برای زن به همان اندازه و گاهی بیشتر می‌تواند لذت‌بخش باشد.

۵. نپذیرفتن تفاوت‌های شخصیتی

در زندگی‌مشترک بین زن و مرد تفاوت‌هایی وجود دارد که شناسایی آنها در نقش و کارکرد خانواده و رابطه هر یک تاثیر می‌گذارد و گاهی ممکن است یک ویژگی برای یکی مثبت و برای دیگری منفی باشد. ابعاد مختلف این تفاوت‌ها را می‌توان در زمینه مسائل شخصیتی، جنسیتی، عاطفی، احساسی و فکری مطالعه کرد و تفاوت‌ها را شناسایی کرد. آشنایی با تفاوت‌ها برای سازگاری، نشاط، سلامت و آرامش در زندگی‌مشترک کارکردی موثر دارد. این کارکرد‌ها را می‌توان در عشق و محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، فضای صمیمی حاکم بر زندگی‌زناشویی، قضاوت عادلانه افراد نسبت به خود و دیگران، متعادل در رفتار، شادی و نشاط جست‌و‌جو کرد.

حاصل این آشنایی، درک متقابل میان اعضای خانواده، انتظارات بجا و واقع بینانه، بهره مندی از آزادی قانونمند و حرکت تکاملی خانواده به سمت تعالی خانواده است. هر مرد و زنی نیاز دارد توسط اطرافیانش، خانواده و همسر با وجود تفاوت‌های فردی‌اش، مورد پذیرش و حمایت قرار گیرد؛ بنابراین باید تفاوت‌های شخصیتی همدیگر را بپذیریم و سازگار شویم و از آنها برای رشد خانواده استفاده کنیم. در این زمینه آموزش مهارت‌های زناشویی می‌تواند در شناخت و پذیرش تفاوت‌های زوجین موثر باشد.

منبع: خراسان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • با مشکلات ناشی از افکار منفی آشنا شوید
  • تبریز میزبان نشست ملی هم اندیشی رؤسای گروه‌های توسعه ورزش همگانی
  • منطقه ۹ اصفهان میزبان برپایی جشن «لبخند خدا» می‌شود
  • طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!
  • نشست هم اندیشی مدیرکل اتباع استانداری البرز با اساتید دانشگاه های استان
  • فقط افرادی که در خانواده‌ای سمی بزرگ شده‌اند این ۷ مورد را درک می‌کنند
  • لبخند زیبا و جذاب، راز جذابیت لبخند بازیگران چیست؟
  • نشست هم‌اندیشی نمایندگان مجلس با هیات رییسه دانشگاه مازندران
  • طرح جهادی به صرف لبخند در گرگان برگزار شد
  • به صرف لبخند ؛ اردوی جهادی چشم پزشکان تهرانی در گرگان